محمدحسین لطیفی طی این سالها در تلویزیون و سینما و شبکه نمایش خانگی فعالیت مستمر داشته و ژانرهای مختلفی را تجربه کرده است. این کارگردان سال گذشته، «غریب» را به جشنواره فیلم فجر آورد که دومین تجربهاش در سینمای دفاعمقدس است. نخستین فیلم لطیفی «روز سوم» بود که سال۱۳۸۵سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی جشنواره فجر را از داوران گرفت. دومین فیلمش درباره دفاعمقدس و دومین همکاریاش در مقام تهیهکننده با حامد عنقا، فیلم سینمایی «غریب» بود؛ فیلمی که ۲۰بهمن سال گذشته در جشنواره چهلویکم فیلم فجر رونمایی شد.
فیلم، شمایلی از احوالات باطنی، سبک زندگی و شیوه فرماندهی شهیدبروجردی با نگاهی به دورهای کوتاه از زندگی و تلاش او برای ایجاد اتحاد در غرب کشور است.
قرار بود ابتدا سریالی از زندگی این شهید ساخته شود اما بعدها تصمیم بر این شد که فیلم سینماییساخته شود. فیلمی که لطیفی معتقد است یادآور آدمهایی است که در این برهه به آنها نیاز داریم.
بیش از ۱۵سال فاصله میان «روز سوم» و «غریب» وجود دارد. ۲ فیلم مهم کارنامه شما که هم توجه منتقدان را جلب کرد و هم در جشنواره فجر مورد توجه قرار گرفت و دیده شد. بهنظر میرسد که در پیمودن چنین مسیری مهارت و توانایی بیشتری دارید. سؤال اینجاست که چراین همه سال میان این ۲ فیلم فاصله افتاد و در این بین انواع و اقسام فیلمها و سریالها را در ژانرهای مختلف ساختید؟
در زمینه فیلمهای دفاعمقدس این ۲ فیلم موفق بودند. از قبل ژانرهای مختلف را تجربه کرده بودم تا اینکه به «روز سوم» رسیدم، «روز سوم» ساخته شد و بعدها چند کار کمدی را تولید کردم از جمله فیلم «توفیق اجباری» و ۲ کار دیگر و بعدها هم «به وقت خماری» را ساختم. اینکه سالها بعد به ژانر دفاعمقدس برگشتم بهنظر ساده و آسان میآید، برای اینکه بتوانی یک فیلم درباره دفاعمقدس بسازی، ۱۰سپر و یک شمشیر نیاز داری. بهگفته دوستان، همه دوست دارند فیلمهای دفاع مقدسی بسازند اما وقتی وارد میدان میشوی از اول تا پایان تنها هستی. در مسیر تولید به یک کفش آهنین و یک اراده آهنینتر نیاز دارید. البته در همین مسیر به یک همراه نیاز دارید که در این سالهای وقفه، من کمتر توانستم همراه پیدا کنم و به همین دلیل بین ۲ فیلم دفاعمقدس فاصله افتاد تا اینکه حامد عنقا همراهم شد.
در بازگشت به عرصه سینمای جنگی، شرایط و امکانات چقدر نسبت به دوره «روز سوم» تغییر کرده بود؟
حقیقت این است که شرایط همچنان تغییر خاصی نکرده است. نه راه آسان شده و نه دشوار و حمایتها هم بیشتر نشده است. در این میان سال گذشته شرایط خیلی سختی برای تولید فیلم داشتیم؛ از جابهجایی اسلحه و انفجارها تا... .
ارتباط کاری با حامد عنقا بهعنوان نویسنده فیلمنامه و تهیهکننده چگونه بود؟ به ندرت پیش میآید که تهیه کننده، فیلمنامهنویس اثر هم باشد.
سابقه نخستین کارهایم با حامد عنقا به ۱۶سال پیش برمیگردد که از «نردبام آسمان» شروع شد و عنقا نویسنده کار بود. این همکاری به شکل پیوسته بود و به دفعات اتفاق افتاد. این دومین کاری بود که با عنقا در مقام تهیهکننده شکل گرفت. قبل از فیلم «غریب» فیلم سینمایی «پیکسل» بود که هنوز پخش نشده است. حامد عنقا حرفهای عمل میکند؛ در مقام نویسنده، نویسنده است و در مقام تهیه کننده، تهیهکننده است و امکان تمیز هر دو از هم فراهم است. هیچ وقت احساس ناامنی برایم در همکاری با عنقا وجود ندارد.
بهعنوان اثری که قرار بوده پرترهای از یک شهید که از اسطورههای دفاعمقدس هم هست ارائه دهید، با چه چالشهایی بهعنوان کارگردان مواجه شدید؟ بیشتر منظورمان چالش برخاسته از نگاه رسمی است که معمولا علاقهمند به ارائه تصویری کاملا پاستوریزه (که اغلب روی پرده باورپذیر از کار در نمیآید) است...
ما راجع به شهدا مخصوصا شخصی مانند شهید بروجردی که سال ۶۲شهید میشود، صحبت میکنیم. شهید بروجردی یک حیات ۵ساله بعد از انقلاب داشت؛ دوره ای همراه با مبارزه و محافظت از انقلاب . اما شهید بروجردی زندگی قبل از پیروزی انقلاب هم داشته است. اینکه برخی معتقدند همه این دوستان پاستوریزه هستند و اشتباهی ندارند را قبول ندارم. این درست نیست و البته در این دوران همه میپذیرند که این جمله درست نیست. ما در «غریب» سعی کردیم این انسان و زندگیاش را زمینی ببینیم. فردی که ایدهآلهایش، شجاعت و قدرت تصمیمگیریاش است.خیلیها فرماندهی ایشان را میپذیرند و عنوان فرماندهی کل سپاه را به او پیشنهاد میدهند اما شهید بروجردی نمیپذیرد. دلایلش را با توجه به صحبتهایی که با برخی داشتم میدانم اما شاید او راضی به گفتنش نباشد. در آن زمان همه فدایی او بودند اما او نپذیرفت و همیشه عنوان میکرد که من فرمانده نیستم و چریکم و کارم جنگیدن است.
شهید محمد بروجردی با وجود اینکه خیلی زود به شهادت رسید، چند مرحله مهم و حساس را در زندگی سپری کرد. چرا این برش از زندگی شهید برای روایت انتخاب شد؟
چند علت داشت، اما مهمترین علت این بود که ابعاد وجودی این شخصیت در جنگ بحرانی ۲۲روزه سنندج نشان داده می شود که به قول خودش میگوید:«اینقدر بیرون هستیم که نمیخواهد دیگر با داخل بجنگیم»؛ منظورشان این بود که از دو طرف تحت فشار است. حتی یک جا میگوید خودی از ناخودی معلوم نیست. طرفی که روبهرویت است معلوم نیست دوست است یا دشمن. آن برهه برای شهید بروجردی شرایط بحرانی بود که تلاش میکرد در خود منطقه کردستان با خود مردم و اعتماد به آنها کار را پیش ببرد. ببینید وقتی در سینما کار میکنیم هرقدر این لحظات ملتهبتر باشد، قاعدتا میتواند به کارگردان و نویسنده بیشتر کمک کند و این کمک برای جذب مخاطب است. قبلتر قرار بود سریال شهید بروجردی ساخته شود و اگر سریال بود ما از ۸ سالگی ایشان شروع میکردیم به بازگو کردن قصه زندگیاش اما فقط این برهه از زندگی میتوانست سینمایی باشد.بهترین موقعیتی که میشد ترسیم کرد و ابعاد مختلف را محک زد همین دوران بود.
انتخاب بابک حمیدیان برای ایفای نقش شهید بروجردی بر چه اساسی صورت گرفت؟در پروسه تولید همکاریتان چگونه بود؟
همانطور که گفتم قرار بود اول سریال زندگی بروجردی ساخته شود و زمانی که سینمایی شد انتخاب حمیدیان برایم جدی شد. آن موقع (در زمان تولید سریال) به تصمیم جدی رسیده بودیم که بازیگر مطرح نداشته باشیم و به استناد نزدیک شویم حتی چند نفر را گریم کردیم و به شباهتهای نزدیک دست یافتیم. اما وقتی فیلم سینمایی شد موضوع فرق کرد. نیاز سینما، ویترین خوب با بازیهای توانمند است و لازم است نگاه جدیتری داشته باشیم. آن زمان دیگر نخستین و آخرین گزینه برایم بابک حمیدیان بود. هم توانایی در بازی و هم شباهت داشت که اتفاق افتاد اما کافی نبود. مهمترین نکته جواب مثبت بابک حمیدیان بود که همراهمان شد و با علاقه شخصی حضور یافت و با روی باز پذیرفت و تجربه کار با او شیرین، جذاب و دوست داشتنی بود و احساس میکردم بازوی راستم در کار بازیگر نقش اول فیلم «غریب» بود.
«غریب» جزو فیلمهای مهم جشنواره فجر بود. بازخوردهای زمان جشنواره چه در ارتباط با تماشاگر و چه در بحث داوری را چگونه دیدید؟
از فیلمهایی چون «غریب» بهعنوان محصول ارگانی یاد میشود. این برچسب «فیلم ارگانی» با خود باری را به همراه میآورد که گاهی وقتها ابعاد دافعهبرانگیزی برای مخاطب به همراه دارد. در فیلم مشهود است که کوشیدهاید از کلیشههای فیلمهای ارگانی فاصله بگیرید و به مفهومی از سینمای ملی نزدیک شوید. در مرحله اکران اما بهنظر میرسد فیلم دچار معضلاتی از جنس آنچه برای فیلمهای ارگانی رخ میدهد شده است. نوعی پیشداوری براساس سابقه ذهنی مخاطب از این نوع فیلمها که پروپاگاندا هستند درحالیکه فیلم شما از این جنس نیست.
بازخورد در زمان جشنواره و حتی در اکران فیلم، خوب بود. مخاطبان عموما از تماشای فیلم راضی بودند. به قول شما فیلمی که هزینهاش با یک ارگان است شاید رنگ و بوی دیگری داشته باشد اما این فیلم صادق بود و مخاطبان آن را درک کردند. اینطور نشد که شخصیت منزهی جلوی دوربین بیاوریم و شعار بدهیم. این نشان میدهد ارگانی مانند اوج توانسته همراه کارگردان و نویسنده باشد. اگر در طول نگارش و یا تولید صحبتی هم بوده جنبه مشورتی داشته و هیچ اجباری در دخل و تصرف نبوده، خط قرمزیهم تعیین نکردند. همیشه معتقد بوده و هستم که داوری آن هم در یک کار هنری، بخشی از آن سلیقه است. وقتی هیأت داوران در کنار هم هستند، انتظار هر چیزی را باید داشته باشیم. اگر امسال جایزه بهترین کارگردانی یا فیلمنامه به ما داده نشده چرا باید اعتراض داشته باشیم؟ این اشتباه است. احترام به رأی داور مهم است. ببینید وقتی ترکیب هیأت داوران را میبینیم نتیجهاش از قبل برای منی که ۴۰سال در سینما هستم قابل پیشبینی است. بنابراین آن را میپذیرم و احترام میگذارم. البته در این مدت از خیلی از منتقدان شنیدهام که گفتهاند:« این جنس داوری حیرتآور است» اما در نهایت باید به رأی داوری تمکین کرد. اگر میپذیریم جشنواره رقابتی باشد بعد از داوریها نتیجه این است که هر سال یک عده راضی هستند و یک عده ناراضی. اما من تمکین کردم و به داوران و رأی آنها احترام میگذارم. فقط تنها چیزی که دلچرکینم کرد این است که چطور بابک حمیدیان حتی کاندیدای بهترین بازیگری نشد؛ با جایزهاش کار ندارم.
با توجه به ترکیب اکران نوروزی بهنظر میرسد «غریب» در مرحله اکران، غریب مانده است. آنچه در این مدت رخ داده با انتظاری که بهعنوان سازنده یکی از فیلمهای مهم سینمای ایران در سال گذشته داشتید چقدر همخوانی داشته است؟
در اکران فیلم و ترکیب اکران فیلمها یک مقوله پیچیدهای وجود دارد. باید بپذیریم که سینما روهای ما چه کسانی هستند و چه فصلی برای اکران فیلم مناسب است و این مبحث سابقه طولانی دارد. آن چیزی که مدنظرم بود این بود که مخالف اکران عید بودم اما حالا میگویم اکران این فیلم زمانی دارد. تماشاگر برای تماشای فیلمی که دوست دارد مختار است شاید فیلم کمدی را بپسندد. فیلمی از جنس «غریب» زمان اکران برایش ملاک نیست، شاید در ۵سال آینده همه آن را تماشا کنند؛ این دیده شدن میتواند در شبکههای ماهوارهای باشد یا در پلتفرمها و... مهم این است که آن را تماشا کنند.
با توجه به شرایط حاکم بر سینمای ایران چقدر بستر را برای ادامه مسیر فیلم «غریب» مهیا میدانید؟
شرایط و مسیر زمانی مهیاست که ما همه مانند چرخدندههای ساعت به شکل درست در کنار هم قرار بگیریم. اگر بودجه باشد کارگردان خوب نباشد و یا برعکس اگر نویسنده باشد اما دیگر موارد نباشد چرخ سینما نمیچرخد. به جز کفش آهنی برای کارهای سخت و خوب باید همهچیز در کنار هم به خوبی و درستی قرار بگیرند. امیدوارم با نسل جدیدی که در سینما میبینم در هر دهه ۲ یا ۳ کارگردان خوب اضافه شوند.
بخشی از گفت و گو: پاسخ یه یک نیاز درونی
«غریب» پاسخ به نیازی درونی است؛ اگر نیاز درونی نبود قاعدتا بعد از اینکه پیشنهاد کار را حامد عنقا به من داد، به روال گذشته میگفتم خیر. زمان پیشنهاد باید میگفتم علاقه به تولید فیلمهای سینمایی درباره شخصیتهای معاصر چه بچههای جنگ یا دیگر افراد ندارم؛ چرا که تاریخ معاصر میراثخوار زیاد دارد و خیلیها آن را از آن خود میدانند. چون فاصله زیادی از تاریخ معاصر نگذشته است. ادله و فکتهای زیادی وجود دارد که کار برای فیلمساز سخت میشود. به همین دلیل که خاستگاه درونی وجود داشت، تولید «غریب» را پذیرفتم. بروز ایدهآلها و آن چیزی که امثال بروجردیها در آغاز انقلاب از آنها میبینیم و فاصله گرفتن از آرمانها طی این ۴۳سال گذشته، همه نیاز درونی من میشود و با تولید فیلمی چون «غریب» بهخودمان گوشزد کنیم که ما دورانی از این دست آدمها داشتیم که حالا خیلی کم شدهاند و به همین دلیل دچار مشکلاتی میشویم.